خروس دزدی
📖 خروس
حاج محمدصادق تخته فولادی، استاد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بود.
عالمی به نام شیخ محمدباقر نجفی، هر شب جمعه خدمتش می رسید و اظهار ارادت می کرد.
استاد برای امتحان می گوید جمعه آینده یک خروس برای من بیاور.
آقای نجفی خروسی می گیرد و زیر عبا نگه می دارد تا کسی نبیند، چون اگر مردم ببینند چه خیالی درباره او می کنند.
با ناراحتی خروس را نزد استاد می آورد.
ایشان می فرمایند ما از شما خروس خواستیم، نه خروس دزدی.
او می گوید من از شما تعجب می کنم، این خروس را از خانه آورده ام.
استاد می فرماید تعجب من هم از این بود که خروس برای شماست.
چطور ناراحت بودید و نخواستید کسی آنرا ببیند، فکر کردم شاید مال خودتان نبوده است.
منبع: نشان از بی نشان ها، جلد ۱